کشف چندین نقاشی مخفی در معابد مصر باستان / عکس
تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۲۵۳۳۱
تکنیکهای تصویربرداری فراطیفی، شیمیایی و اشعه ایکس نگاهی جدید به نقاشیهای مصر باستان فراهم میکند.
در اقدامی نوآورانه، باستانشناسان به بررسی تعدادی از نقاشیهای مصر باستان با روشی جدید و با استفاده از جدیدترین تکنولوژیهای تصویربرداری پرداختند. در این پژوهش، تغییراتی در دو نقاشی کشف شد که پیشتر از چشمها پنهان بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تکنیکهای عکسبرداری شیمیایی، عکسبرداری چندطیفی یا فراطیفی و فلوئورسنس اشعه ایکس، مدتهاست در مطالعات آزمایشگاهی باستانشناسی کاربرد دارند. اما پژوهشگران در اقدامی نوآورانه، از دوربینهای پیشرفته قابل حمل برای استفاده از این تکنولوژیهای عکسبرداری در محل دو نقاشی مصری متعلق به بیش از ۳۰۰۰ سال پیش استفاده کردهاند.
هدف آنها از این مطالعه، بررسی نقاشیها از نگاه هنرمندانه است. آنها میخواهند با این کار اطلاعاتی از نحوه کشیدهشدن و اصلاح نقاشیها بهدست آورند. این کار میتواند اطلاعاتی جدید را در مورد اجرای هنر در مصر باستان و باور آنها در مورد نقاشیها به ما بدهد.
زیباییشناسی مصری و ریشهای رامسس دومیکی از این دو نقاشی متعلق به معبد منا (Menna)، کاتب مشهور مصری زمان آمنهوتپ سوم است. در یکی از صحنههای معبد منا، او و همسرش درحال ستایش اُزیریس، از قدرتمندترین خدایان مصر باستان، هستند. منا دستانش را جلوی صورتش بالا برده، هرچند یک دست سوم زیر دستهای او مخفی است که نشان میدهد این نقاشی اصلاح شده است.
مصرشناسان از قبل با این دست پنهان آشنا بودند. اما پژوهش جدید نشان میدهد که دست سوم از لحاظ طراحی و مواد تفاوت بسیاری با دست دوم دارد. طبق گفته پژوهشگران، این نشان میدهد که برخلاف باورهای گذشته، نقاشان مصری تعدادی گروهی ثابت نبودهاند و گروههای متعددی روی یک نقاشی کار میکردهاند. همچنین تغییر شکل و حالت دست میتواند معنایی نمادین در خود داشته باشد که ما از آن بیخبریم.
نقاشی دوم در معبد ناختامون، یک روحانی، پرترهای از رامسس دوم، سومین فرعون دودمان نوزدهم مصر است که بین سالهای ۱۲۷۹ و ۱۲۱۳ پیش از میلاد حکمرانی میکرد.
مصریها به هنر بینقص و زیبایی آسمانی در نقاشیها اعتقاد داشتند. اما این پرتره از رامسس دوم این ویژگیها را ندارد و به همین دلیل مدتهای طولانیست که باستان شناسان را شگفتزده کرده است. عکسهای جدید نشان میدهند که این نقاشی درطول سالهای متمادی اصلاح شده است و برخی اصلاحات آن به دورههای بعدتر هنر مصری مربوط میشود.
طبق نظر پژوهشگران، اصلاح نقاشی در طول سالها باعث شده است تا برخی از عناصر آن حتی شکل خود را از دست بدهند. ظاهرشدن شکلهایی مانند سیب آدم و ریش میتواند نشان دهد که چگونه تلاش برای اصلاح یک اثر هنری در مصر باستان آن را از حالت بینقص و آسمانی خود دور کرده است.
یکی دیگر از نکات جالب این پرتره، کشف یک گردنبند شبیو (Shebyu) در لایههای زیرین است. این گردنبند در دوران رامسس دوم ناشناخته بوده و در دیگر پرترههای او دیده نمیشود. در این نقاشی نیز یک گردنبند وسخ (Wesekh) جایگزین آن شده که در دودمان نوزدهم کاربرد زیادی داشت.
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: مصر باستان رامسس دوم نقاشی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۲۵۳۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رازهای نقاشی مرگ سقراط
افلاطون در رساله فایدون واپسین لحظات زندگی سقراط فیلسوف بزرگ یونان باستان را چنین روایت میکند: پس از خطابه دفاعیه علیه محکمهای که خواستار مجازات مرگ برای او شده بود به شاگردانش میگوید: نگران من نباشید، شما فقط جسم منرا در خاک خواهید گذاشت. سپس در میان اشک و غوغای یاران و حتی اندوه زندانبان جام شوکران را از شاگردش کریتو گرفته و مینوشد. مایع زهرآگین بهسرعت بدنش را سست کرده، چشمانش بیحرکت مانده و او مرگ را پذیرا میشود، تا درسی برای زندگی دیگران باشد.
به گزارش ایرنا، پرسشهای سیاسی و فلسفی سقراط شهروندان آتن را به تردید در حقیقت خدایان پانتئون و اصالت ارزشها در اخلاق یونانیان فرامیخواند. او بخاطر این پنداشتها به ناباوری نسبت به خدایان و فاسد کردن جوانان متهم شد که مجازاتش مرگ بود؛ مطابق رسم زمانه با نوشیدن جامزهر. سقراط بیمناقشه حکم قضات را پذیرفت و حتی شاگردانی را که وی را به نوشتن تقاضای عفو و یا فرار از آتن تشویق میکردند، بهشدت سرزنش کرد. صحنه واپسین دم حیات او تا لحظه نوشیدن جام شوکران، بارها توسط هنرمندان مختلف به تصویر کشیده شده که یادمانیترین آنها اثر چشمگیر نقاش نئوکلاسیک فرانسوی ژاک لوئی داوید است باعنوان مرگ سقراط (La Mort de Socrate) که حالا در موزه متروپلیتن نیویورک نگهداری میشود.
داوید این نقاشی ۱۳۰ در ۱۹۶ سانتیمتری را بدون التزام دقیق به روایت افلاطون و برمبنای نگاهی ستایشآمیز به سقراط برای پذیرش شجاعانه مرگ خلق کرد تا تصویری حماسی از عزت و کرامت باشد. در مرکز صحنه سقراط با ردای سفید و در هیبتی قهرمانانه روی تخت نشسته با قامتی استوار دست راستش را برای گرفتن جام سرخ شوکران دراز کرده است. او با دست چپ به بالا اشاره میکند؛ به آسمان و جهان پس از مرگ. بدینسان در آخرین دقایق عمر نیز از موعظه و خطابه باز نمیایستد؛ ترجیح میدهد بمیرد، اما از باورها و تعالیم خود دست نکشد. این آخرین درس اوست برای شاگردانی که پیرامون وی در اندوه و اضطراب بسر میبرند.
افلاطون، شاخصترین آنها، غمزده و سر در گریبان، جلوی تخت نشسته و پشتبه صحنه وقوع تراژدی را انتظار میکشد. مرد جوانی که فنجان شوکران را بسوی سقراط گرفته، از شدت تأثر روی برگردانده تا شاهد نوشیدن زهر توسط فیلسوف نباشد. مرد دیگری دست روی زانوی او گذاشته تا شاید وی را از اینکار منصرف سازد. دیگرانی که تاب دیدن صحنه را ندارند، در عمق دالانی درحال دور شدن هستند. مضمون اصلی صحنهپردازی، تمجید از رویکرد فیلسوف به مرگ است و ابراز همبستگی با او که مرگ را نه پایان هستی، بلکه سویه دیگری از زندگی میپندارد.
ژاک لوئی داوید نقاش برتر زمانه خویش بود و در آثار تماشاییاش روایتهای تاریخی را با فلسفه روشنگری در میآمیخت تا متفکرانهترین نمونههای نقاشی آکادمیک را پدید آورد. زبان تصویری او فاخر متناسب با علائق طبقه اشراف فرانسه بود، لیکن برای قاطبه مردم نیز قابل فهم و عمیقاً الهامبخش بود. شاگردان وی، بعدها از سبک کلاسیک و روایتهای سخت و محکم آن فاصله گرفته به سوی امواج پرشور هنر رمانتیک رفتند. آثار او طلایهدار تمدن مدرن بودند، آکنده از بشارتهای اخلاقی و روح انقلابی. در فرانسه او نقاش محبوب سه رژیم پیاپی بود؛ ابتدا در دربار لوئی شانزدهم سپس در عصر انقلاب و نهایتاً در دوره امپراطوری ناپلئون بناپارت. هر سه رژیم از آثار تاثیرگزار وی برای تبلیغ مشروعیت و اقتدار خویش بهره میگرفتند، اما در نهایت به اتهام خیانت به زندان انداخته شد.
نقاشی مرگ سقراط دو سال قبل از انقلاب کبیر فرانسه خلق شد و القاگر حس مقاومت در برابر بیعدالتی، پیامآور روشنگری و فداکاری قهرمانانه بود. داوید در روند انقلاب فعالانه شرکت داشت و تصاویری از نمادهای شجاعت و ایثار خلق کرد. او سالهای پایانی عمرش را در بیماری و تبعید گذراند. وساطتها برای بازگشت او به فرانسه بهثمر ننشست تا اینکه در ۱۸۲۵ در بروکسل از دنیا رفت. در ۲۰۰مین سالگرد انقلاب (۱۹۸۹) دولت فرانسه تلاش کرد بقایای داوید را به کشورش بازگرداند، اما دولت بلژیک با این استدلال که قبر او بنایی تاریخی است، از اینکار امتناع ورزید.